پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
ده سوال وهابیون..
نوشته شده در جمعه 10 بهمن 1393
بازدید : 1307
نویسنده : محمد اسلامی
بنده فقط 10 تا سوال ازتون دارم تا مذهب شيطاني شيعه نابود شود. فقط هركس جوابي داره بايد فقط جواب سوال رو بده. يعني سوال رو قشنگ بخونه بعد جواب بده: 1- چرا حضرت علي در هيچ کجاي تاريخ (حتي در کتب شيعه) نفرموده اند که: عموم مردم در غدير خم با من بيعت خلافت کردند. (به خصوص پس از شهادت حضرت عثمان – در نامه ها و خطابه ها - که تمام دعواها بر سر خلافت حضرت علي بود ؟) 2- چرا هيچ يک (حتي يک نفر) از فرمانروايان و حاکمان عرب زبان (نه قبل از پيامبر اسلام و نه بعد از پيامبر اسلام) براي تعيين و معرفي جانشين خودش از کلمه مولي استفاده نکرده است ؟ (اگر اين واژه معناي خليفه و اولي الامر و جانشين مي دهد !) 3- چرا جوانان طرفدار حضرت علي در سقيفه بني ساعده به واقعه بيعت با حضرت علي در غدير خم هيچ اشاره اي نکرده و به جاي آن مي گويند: لا نبايع الا عليا (ما بيعت نمي کنيم مگر با علي) در حاليکه اگر در غدير خم بيعت کرده بودند بايد مي گفتند: ما بيعت خود با علي را نمي شکنيم ! 4- ما مي دانيم که بسياري از مردم مدينه و قبائل اطراف در غدر خم حاضر نبوده اند چرا پيامبر اسلام پس از بازگشت به مدينه از اين تعداد براي حضرت علي بيعت نمي گيرند ؟ 5- چرا در خصوص اين واقعه مهم (يعني شکستن بيعت 120 هزار نفر) هيچ مثل و شعري در همان زمان ساخته نشد ؟ و بر سر زبانها نيفتاد ؟ 6- چرا در قرآن کريم، صراحتا نام حضرت علي به عنوان خليفه و جانشين نيامده ؟ لااقل چرا در قرآن کريم يک آيه وجود ندارد که اي پيامبر، امر تعيين خليفه و جانشين به عهده و وظيفه توست (حالا اگر مي گوييد نبايد نام علي مي آمد ! خود دستور که مي توانست به صورت کلي صادر شود !) 7- چرا در طي 70 روز فاصله غدير خم تا رحلت پيامبر هيچ سوء قصدي به جان حضرت علي صورت نگرفت؟ 8- چرا در خصوص اين موضوع مهم پيامبر اسلام از کلمه مولي استفاده مي کند که حدود 27 معني مختلف مي دهد و جالب اينجاست که حتي يکي از اين 27 مورد معناي خليفه و جانشين و اولي الامر نمي دهد! در حاليکه در لسان عرب براي اين موضوع مهم کلمات فراواني مانند: مالک، اولي الامر، سلطان، والي، حاکم، امام و... وجود داشته است. 9- چرا حتي يک نفر از اين 120 هزار نفري که به قول شما در غدير خم با حضرت علي بيعت کردند پس از شنيدن به قول شما کودتا در سقيفه به جانب مدينه نمي آيد تا علت امر را جويا شود ؟ 10- و در نهايت آيا مي دانيد چرا علماي شيعه حاضر نيستند تسليم اين حقيقت شوند ؟ آري زيرا دکان آنها براي هميشه بسته مي شود. دکان خمس، دکان تقليد، دکان صيغه و دکان ولايت فقيه و ساير خرافات تاريخي. جواب نظر:باسلامدوست گرامي؛ سوالات شما عموما در همين سايت قبلاً جواب داده شده است.جواب سوال اول: اتفاقاً يكي از جاهايي كه امام علي عليه السلام به اين حديث احتجاج كرده اند و پس از قتل عثمان هم مي باشد قضيه رحبه است كه اين روايت را احمد بن حنبل آن را ذكر كرده و الباني در السلسله الصحيحه و هيثمي در مجمع الزوائد آن را تصحيح كرده اند. اين روايت و موارد ديگر را در مقاله: «آيا امير المؤمنين عليه السلام به حديث غدير احتجاج كرده است؟» ببينيد.جواب سوال دوم: «مولي» در حديث غدير به دلايل مختلف به معني «جانشيني و اولي به نفس» است بخصوص قرائن موجود در خود اين واقعه و تصريح لغت شناسان و مفسرين چنانكه قرطبي در تفسير خود مي گويد:« (هي مولاكم) أي أولى بكم والمولى من يتولى مصالح الإنسان ثم استعمل فيمن كان ملازما للشيء» ثانياً روايت غدير فقط با لفظ مولي نيامده بلكه با لفظ «ولي» هم آمده مثلاً نسائي در خصائص روايت مي كند كه رسول الله صلي الله عليه و آله در روز غدير فرمود: «من كنت وليه فهذا وليه» و اين لفظ در كلام خلفا به معناي جانشيني به كار رفته است. در صحيح مسلم آمده است: «فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا .» كه تمام اين موارد در مقاله «دلالت حديث غدير بر ولايت امير مؤمنان عليه السلام» به همراه اسناد آن موجود است مراجعه نماييد. ثالثاً ما براي جانشيني حضرت علي عليه السلام فقط به اين روايت استشهاد نمي كنيم بلكه دلايل و روايات فراواني با الفاظ مختلف(ولي مولي امير خليفه امام و...) بر آن وجود دارد. برخي از دلايل روايي ما در مقاله «چهل روايت صحيح در اثبات امامت از کتاب‌هاي شيعه و سني» ذكر شده است مراجعه نماييد.در جواب از سوال سوم: طرفداران و دوستداران حضرت علي عليه السلام در زماني كه خلفا در سقيفه دنبال غصب خلافت بودند و از جيش اسامه تخلف كرده بودند در لشكر اسامه حضور داشتند و در مدينه نبودند تا در سقيفه از ايشان حمايت كنند. ثانياً آنچه به ما رسيده همه آنچه واقع شده نمي باشد بلكه وقتي فردي چيزي را غصب مي كند تمام تلاش خود را براي جلوگيري از برملا شدن آن به كار مي بندد در اينجا هم خلفا پس از غصب خلافت و به عهده گرفتن قدرت، جلوي نشر احاديث نبوي را براي اينكه نكند فضائل اميرالمومنين عليه السلام نشر پيدا كند و بعداً براي آنها مشكلي ايجاد كند گرفتند حال چگونه بگذارند كسي كتابي بنويسد و در آن به اين واقعيات اشاره كند. ثانياً وقتي ماجراي غدير و حديث رسول الله صلي الله و عليه و آله در غدير به تواتر برسد نمي توان آن را با اين احتمالات واهي مردود دانست. بلكه با توجه به قرائن و شواهد مي توان از آن تحليل صحيحي نمود كه در مقاله «اگر مراد رسول خدا (ص) از حديث غدير ، ولايت امير مؤمنان (ع) بود ، چرا در سقيفه به آن احتجاج نشد؟» و «اگر در غدير خم چندين هزار نفر حضور داشتند ، چرا بعد رسول خدا (ص) با ابوبكر بيعت كردند؟» به آن پرداخته ايم مراجعه كنيد.در جواب از سوال چهارم: تمام مردم مدينه در اين قضيه حضور داستند نسائي در سنن خود مي گويد:عن جابر بن عبد الله قال: أذن في الناس بالحج فلم يبق أحد يقدر على أن يأتي راكبا أو راجلا إلا قدم فتدارك الناس ليخرجوا معه حتى إذا جاء ذا الحليفة وولدت أسماء بنت عميس محمد بن أبي بكر فأرسلت إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال اغتسلي واستثفري بثوب ثم أهلي ففعلت.جابر مي‌گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمان سفر حج صادر نمود، كسي نبود كه قدرت داشته باشد سواره يا پياده در اين حج شركت كند مگر اينكه حاضر بود، و در ميقات (ذو الحليفه) حاضر شدند، اسماء دختر عميس فرزندش محمد بن ابو بكر را به دنيا آورد، كسي را نزد رسول خدا فرستاد تا وظيفه اش را بداند، دستور داد تا غسل كند وخودش را به پوشاند و همراه شود. النسائي ، أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن ، السنن الكبرى ، ج 2 ، ص 355 ، ح3742 ، تحقيق : د.عبد الغفار سليمان البنداري ، سيد كسروي حسن ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1411 - 1991 .ثانياً در بيعت هاي مشابه، بيعت گيري فقط از حاضرين مي شده است مانند بيعت مردم با رسول الله صلي الله عليه و آله در حديبيه يا بيعت خلفا در ابتداي حكومت خود. ثالثاً امامت يك امر الهي است لذا نيازي نيست كه حتما از همه مردم براي ايشان بيعت گرفته شود بخصوص كه اكثر جمعيت مسلمانان در آن واقعه حضور داشتند و رسول الله صلي الله عليه و آله فرمودند: «فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة؛ حاضرين به غائبين و پدر به فرزندش برساند تا روز قيامت». بيعت مردم يا عدم آن در مشروعيت آن نقشي ندارد.جواب از سوال پنجم: در آن اوضاع خفقان چه كسي جرأت چنين كاري را داشت ثانياً نشد كه نشد! شما مي خواهيد با اين دليل مضحك، روايت متواتر را زير سوال ببريد؟ روايتي كه ذهبي دانشمند شهير اهل سنت است مي گويد: «جمع طرق حديث غدير خم في أربعة أجزاء رأيت شطره فبهرني سعة رواياته وجزمت بوقوع ذلك.»محمد بن جرير طبري اسناد روايت غدير خم را در چهار جلد جمع آوري كرده است كه من قسمتي از آن را ديدم و از گستردگي روايات آن شگفت زده شدم و يقين كردم كه اين اتفاق افتاده است.الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز، سير أعلام النبلاء، ج 14، ص 277، تحقيق: شعيب الأرناؤوط و محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة التاسعة، 1413 هـ.ثالثاً چطور انتظار داريد يك بيعت شكن عليه خود شعر بسازد و خود را در نظر آيندگان رسوا كند؟!.جواب سوال ششم در مقاله «چرا نام ائمه عليهم السلام مستقيماً در قرآن نيامده است ؟» آمده است مراجعه نماييد.جواب سوال هفتم: چون نتوانستد و حضور رسول الله صلي الله و عليه و آله را مانع آن مي ديدند. ثانياً در صورت سوء قصد، رسول الله فرد ديگري را بجاي ايشان مي گذاشت لذا صبر كرده و نقشه بهتري به زعم خودشان كشيدند تا حكومت را پس از رسول الله از مسير آن منحرف كنند. ولي بعد از رسيدن به حكومت، قصد جان حضرت علي عليه السلام را كردند كه در روايات آمده است مانند اين جريان كه در بسياري از كتب مانند تفسير برهان نورالثقلين و... آمده است: «قال أبو بكر: إذا حضر المسجد، فقم بجنبه في الصلاة، فإذا أنا سلمت فقم إليه فاضرب عنقه. قال: نعم.فسمعت أسماء بنت عميس ذلك، و كانت تحت أبي بكر، فقالت لجاريتها: اذهبي إلى منزل علي و فاطمة فأقرئيهما السلام، و قولي لعلي: إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ، فجاءت إليهما، فقالت لعلي (عليه السلام): إن أسماء بنت عميس تقرأ عليكما السلام، و تقول: إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ. فقال علي (عليه السلام): قولي لها: إن الله يحيل بينهم و بين ما يريدون.ثم قام و تهيأ للصلاة، و حضر المسجد، و صلى خلف أبي بكر، و خالد بن الوليد إلى جنبه معه السيف، فلما جلس أبو بكر للتشهد ندم على ما قال، و خاف الفتنة، و شدة علي (عليه السلام) و بأسه، و لم يزل متفكرا لا يجسر أن يسلم حتى ظن الناس أنه قد سها، ثم التفت إلى خالد، فقال: يا خالد، لا تفعل ما أمرتك به، السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.»جواب سوال هشتم در جواب از دوم روشن شد.جواب سوال نهم اينكه افراد زيادي با خليفه وقت در مورد خلافت غاصبانه اش مخالفت كرده و از بيعت استنكاف كردند كه در مقاله «صحابه‌اي که مشروعيت خلافت ابوبکر را قبول نداشتند» بررسي شده است مراجعه نماييد...

:: برچسب‌ها: بنده فقط 10 تا سوال ازتون دارم تا مذهب شيطاني شيعه نابود شود , فقط هركس جوابي داره بايد فقط جواب سوال رو بده , يعني سوال رو قشنگ بخونه بعد جواب بده: 1- چرا حضرت علي در هيچ کجاي تاريخ (حتي در کتب شيعه) نفرموده اند که: عموم مردم در غدير خم با من بيعت خلافت کردند , (به خصوص پس از شهادت حضرت عثمان – در نامه ها و خطابه ها - که تمام دعواها بر سر خلافت حضرت علي بود ؟) 2- چرا هيچ يک (حتي يک نفر) از فرمانروايان و حاکمان عرب زبان (نه قبل از پيامبر اسلام و نه بعد از پيامبر اسلام) براي تعيين و معرفي جانشين خودش از کلمه مولي استفاده نکرده است ؟ (اگر اين واژه معناي خليفه و اولي الامر و جانشين مي دهد !) 3- چرا جوانان طرفدار حضرت علي در سقيفه بني ساعده به واقعه بيعت با حضرت علي در غدير خم هيچ اشاره اي نکرده و به جاي آن مي گويند: لا نبايع الا عليا (ما بيعت نمي کنيم مگر با علي) در حاليکه اگر در غدير خم بيعت کرده بودند بايد مي گفتند: ما بيعت خود با علي را نمي شکنيم ! 4- ما مي دانيم که بسياري از مردم مدينه و قبائل اطراف در غدر خم حاضر نبوده اند چرا پيامبر اسلام پس از بازگشت به مدينه از اين تعداد براي حضرت علي بيعت نمي گيرند ؟ 5- چرا در خصوص اين واقعه مهم (يعني شکستن بيعت 120 هزار نفر) هيچ مثل و شعري در همان زمان ساخته نشد ؟ و بر سر زبانها نيفتاد ؟ 6- چرا در قرآن کريم، صراحتا نام حضرت علي به عنوان خليفه و جانشين نيامده ؟ لااقل چرا در قرآن کريم يک آيه وجود ندارد که اي پيامبر، امر تعيين خليفه و جانشين به عهده و وظيفه توست (حالا اگر مي گوييد نبايد نام علي مي آمد ! خود دستور که مي توانست به صورت کلي صادر شود !) 7- چرا در طي 70 روز فاصله غدير خم تا رحلت پيامبر هيچ سوء قصدي به جان حضرت علي صورت نگرفت؟ 8- چرا در خصوص اين موضوع مهم پيامبر اسلام از کلمه مولي استفاده مي کند که حدود 27 معني مختلف مي دهد و جالب اينجاست که حتي يکي از اين 27 مورد معناي خليفه و جانشين و اولي الامر نمي دهد! در حاليکه در لسان عرب براي اين موضوع مهم کلمات فراواني مانند: مالک، اولي الامر، سلطان، والي، حاکم، امام و , , , وجود داشته است , 9- چرا حتي يک نفر از اين 120 هزار نفري که به قول شما در غدير خم با حضرت علي بيعت کردند پس از شنيدن به قول شما کودتا در سقيفه به جانب مدينه نمي آيد تا علت امر را جويا شود ؟ 10- و در نهايت آيا مي دانيد چرا علماي شيعه حاضر نيستند تسليم اين حقيقت شوند ؟ آري زيرا دکان آنها براي هميشه بسته مي شود , دکان خمس، دکان تقليد، دکان صيغه و دکان ولايت فقيه و ساير خرافات تاريخي , جواب نظر:باسلامدوست گرامي؛ سوالات شما عموما در همين سايت قبلاً جواب داده شده است , جواب سوال اول: اتفاقاً يكي از جاهايي كه امام علي عليه السلام به اين حديث احتجاج كرده اند و پس از قتل عثمان هم مي باشد قضيه رحبه است كه اين روايت را احمد بن حنبل آن را ذكر كرده و الباني در السلسله الصحيحه و هيثمي در مجمع الزوائد آن را تصحيح كرده اند , اين روايت و موارد ديگر را در مقاله: «آيا امير المؤمنين عليه السلام به حديث غدير احتجاج كرده است؟» ببينيد , جواب سوال دوم: «مولي» در حديث غدير به دلايل مختلف به معني «جانشيني و اولي به نفس» است بخصوص قرائن موجود در خود اين واقعه و تصريح لغت شناسان و مفسرين چنانكه قرطبي در تفسير خود مي گويد:« (هي مولاكم) أي أولى بكم والمولى من يتولى مصالح الإنسان ثم استعمل فيمن كان ملازما للشيء» ثانياً روايت غدير فقط با لفظ مولي نيامده بلكه با لفظ «ولي» هم آمده مثلاً نسائي در خصائص روايت مي كند كه رسول الله صلي الله عليه و آله در روز غدير فرمود: «من كنت وليه فهذا وليه» و اين لفظ در كلام خلفا به معناي جانشيني به كار رفته است , در صحيح مسلم آمده است: «فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ » , فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا , » كه تمام اين موارد در مقاله «دلالت حديث غدير بر ولايت امير مؤمنان عليه السلام» به همراه اسناد آن موجود است مراجعه نماييد , ثالثاً ما براي جانشيني حضرت علي عليه السلام فقط به اين روايت استشهاد نمي كنيم بلكه دلايل و روايات فراواني با الفاظ مختلف(ولي مولي امير خليفه امام و , , , ) بر آن وجود دارد , برخي از دلايل روايي ما در مقاله «چهل روايت صحيح در اثبات امامت از کتاب‌هاي شيعه و سني» ذكر شده است مراجعه نماييد , در جواب از سوال سوم: طرفداران و دوستداران حضرت علي عليه السلام در زماني كه خلفا در سقيفه دنبال غصب خلافت بودند و از جيش اسامه تخلف كرده بودند در لشكر اسامه حضور داشتند و در مدينه نبودند تا در سقيفه از ايشان حمايت كنند , ثانياً آنچه به ما رسيده همه آنچه واقع شده نمي باشد بلكه وقتي فردي چيزي را غصب مي كند تمام تلاش خود را براي جلوگيري از برملا شدن آن به كار مي بندد در اينجا هم خلفا پس از غصب خلافت و به عهده گرفتن قدرت، جلوي نشر احاديث نبوي را براي اينكه نكند فضائل اميرالمومنين عليه السلام نشر پيدا كند و بعداً براي آنها مشكلي ايجاد كند گرفتند حال چگونه بگذارند كسي كتابي بنويسد و در آن به اين واقعيات اشاره كند , ثانياً وقتي ماجراي غدير و حديث رسول الله صلي الله و عليه و آله در غدير به تواتر برسد نمي توان آن را با اين احتمالات واهي مردود دانست , بلكه با توجه به قرائن و شواهد مي توان از آن تحليل صحيحي نمود كه در مقاله «اگر مراد رسول خدا (ص) از حديث غدير ، ولايت امير مؤمنان (ع) بود ، چرا در سقيفه به آن احتجاج نشد؟» و «اگر در غدير خم چندين هزار نفر حضور داشتند ، چرا بعد رسول خدا (ص) با ابوبكر بيعت كردند؟» به آن پرداخته ايم مراجعه كنيد , در جواب از سوال چهارم: تمام مردم مدينه در اين قضيه حضور داستند نسائي در سنن خود مي گويد:عن جابر بن عبد الله قال: أذن في الناس بالحج فلم يبق أحد يقدر على أن يأتي راكبا أو راجلا إلا قدم فتدارك الناس ليخرجوا معه حتى إذا جاء ذا الحليفة وولدت أسماء بنت عميس محمد بن أبي بكر فأرسلت إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال اغتسلي واستثفري بثوب ثم أهلي ففعلت , جابر مي‌گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمان سفر حج صادر نمود، كسي نبود كه قدرت داشته باشد سواره يا پياده در اين حج شركت كند مگر اينكه حاضر بود، و در ميقات (ذو الحليفه) حاضر شدند، اسماء دختر عميس فرزندش محمد بن ابو بكر را به دنيا آورد، كسي را نزد رسول خدا فرستاد تا وظيفه اش را بداند، دستور داد تا غسل كند وخودش را به پوشاند و همراه شود , النسائي ، أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن ، السنن الكبرى ، ج 2 ، ص 355 ، ح3742 ، تحقيق : د , عبد الغفار سليمان البنداري ، سيد كسروي حسن ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1411 - 1991 , ثانياً در بيعت هاي مشابه، بيعت گيري فقط از حاضرين مي شده است مانند بيعت مردم با رسول الله صلي الله عليه و آله در حديبيه يا بيعت خلفا در ابتداي حكومت خود , ثالثاً امامت يك امر الهي است لذا نيازي نيست كه حتما از همه مردم براي ايشان بيعت گرفته شود بخصوص كه اكثر جمعيت مسلمانان در آن واقعه حضور داشتند و رسول الله صلي الله عليه و آله فرمودند: «فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة؛ حاضرين به غائبين و پدر به فرزندش برساند تا روز قيامت» , بيعت مردم يا عدم آن در مشروعيت آن نقشي ندارد , جواب از سوال پنجم: در آن اوضاع خفقان چه كسي جرأت چنين كاري را داشت ثانياً نشد كه نشد! شما مي خواهيد با اين دليل مضحك، روايت متواتر را زير سوال ببريد؟ روايتي كه ذهبي دانشمند شهير اهل سنت است مي گويد: «جمع طرق حديث غدير خم في أربعة أجزاء رأيت شطره فبهرني سعة رواياته وجزمت بوقوع ذلك , »محمد بن جرير طبري اسناد روايت غدير خم را در چهار جلد جمع آوري كرده است كه من قسمتي از آن را ديدم و از گستردگي روايات آن شگفت زده شدم و يقين كردم كه اين اتفاق افتاده است , الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز، سير أعلام النبلاء، ج 14، ص 277، تحقيق: شعيب الأرناؤوط و محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة التاسعة، 1413 هـ , ثالثاً چطور انتظار داريد يك بيعت شكن عليه خود شعر بسازد و خود را در نظر آيندگان رسوا كند؟! , جواب سوال ششم در مقاله «چرا نام ائمه عليهم السلام مستقيماً در قرآن نيامده است ؟» آمده است مراجعه نماييد , جواب سوال هفتم: چون نتوانستد و حضور رسول الله صلي الله و عليه و آله را مانع آن مي ديدند , ثانياً در صورت سوء قصد، رسول الله فرد ديگري را بجاي ايشان مي گذاشت لذا صبر كرده و نقشه بهتري به زعم خودشان كشيدند تا حكومت را پس از رسول الله از مسير آن منحرف كنند , ولي بعد از رسيدن به حكومت، قصد جان حضرت علي عليه السلام را كردند كه در روايات آمده است مانند اين جريان كه در بسياري از كتب مانند تفسير برهان نورالثقلين و , , , آمده است: «قال أبو بكر: إذا حضر المسجد، فقم بجنبه في الصلاة، فإذا أنا سلمت فقم إليه فاضرب عنقه , قال: نعم , فسمعت أسماء بنت عميس ذلك، و كانت تحت أبي بكر، فقالت لجاريتها: اذهبي إلى منزل علي و فاطمة فأقرئيهما السلام، و قولي لعلي: إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ، فجاءت إليهما، فقالت لعلي (عليه السلام): إن أسماء بنت عميس تقرأ عليكما السلام، و تقول: إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ , فقال علي (عليه السلام): قولي لها: إن الله يحيل بينهم و بين ما يريدون , ثم قام و تهيأ للصلاة، و حضر المسجد، و صلى خلف أبي بكر، و خالد بن الوليد إلى جنبه معه السيف، فلما جلس أبو بكر للتشهد ندم على ما قال، و خاف الفتنة، و شدة علي (عليه السلام) و بأسه، و لم يزل متفكرا لا يجسر أن يسلم حتى ظن الناس أنه قد سها، ثم التفت إلى خالد، فقال: يا خالد، لا تفعل ما أمرتك به، السلام عليكم و رحمة الله و بركاته , »جواب سوال هشتم در جواب از دوم روشن شد , جواب سوال نهم اينكه افراد زيادي با خليفه وقت در مورد خلافت غاصبانه اش مخالفت كرده و از بيعت استنكاف كردند كه در مقاله «صحابه‌اي که مشروعيت خلافت ابوبکر را قبول نداشتند» بررسي شده است مراجعه نماييد , ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 66 صفحه بعد